آدمک...


آرشيو مطالب

ارديبهشت 1394

فروردين 1394

دی 1393

آبان 1393

مهر 1393

شهريور 1393

مرداد 1393

تير 1393

خرداد 1393

ارديبهشت 1393

فروردين 1393

اسفند 1392

بهمن 1392

دی 1392

آذر 1392

آبان 1392

مهر 1392

شهريور 1392

مرداد 1392

تير 1392

خرداد 1392

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

لینک دوستان

قالب وبلاگ

مرتضی پاشایی

تنهــــام مثل تـــــو

دختر کوچولو

گروه ساختمانی کلبه

بغض

هنر پشت صحنه هفتم

گوناگون 20

عاشقانه با خدا

فرشته نجات

**عاشقانه هاي من از خدا مي گويند**

شــــــــــــــــــــینیلی

✿ پـنجـــــره ای رو بـــه خــــــدا ✿

یک لحظه مکث

یادداشت های من

حرف دل

تنهایی مطلق

♠xoxo♠

نوای تنهایی

فروشگاه خرید شارژ ایرانسل همراه اول تالیا رایتل

دوستانه

مجنون حسین

دلشوره

کاتالیزگر امید

کلبه مجازی مهدی

آخرین منجی... آخرین یار

پاسخ به تمام شبهات

من فراتر از اینم

نگاهی نو

وبلاگ آرمان

قالب بلاگفا


نويسندگان
مریم


درباره وبلاگ



و رسالت من این خواهد بود که دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت عبور دهم و در شبی بارانی با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم... به وبلاگ من خوش اومدید...

پیوند های روزانه

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

آدمها...

چشم به راهتم...

زبان بوسه

وطنم...

سال نو

فصل تو؛

تـــــو

هوای تو...

بعضی آدمها...

دوست...

هـــــا...

بیابان زیباست...

دوستت داشته ام...

رفتن بهانه نمی خواهد...

عشق؛

خود زندگی...

قانون نسبیت...

دستت را به من بده؛

هو رب العرش العظیم...

روند و آیند...

من عاشق تو هستم؛

دو نیم...

دلتنگی؛

آرزویم؛

پاییز؛

یار؛

به نام خدا؛

دلتنگی...

خستگی؛

تـــولد؛

نیست...

جز تــــو؛

بخنــــد

رویــــآ

غم انگیزترین حالت تهران...

قوانین بین الملل

یک ساعت زودتر؛

زیباترین تصویر دنیا؛

زیباست؛

گیسو بافتن...

پایــــیــــز؛

باران پاییزی

عدل...

من به من خندیدم...

بگن آره...

حلقه مهر

حیله...

جنگ و صلح

پاییز

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin


آدمک...

آدمک خسته شدی از چه پریشان حالی؟


پاسی از شب که گذشت است چرا بیداری؟


آن دو چشم پر غم را به کجا دوخته ای؟


دلت از غصه سیاه است چرا سوخته ای؟


تو که تصویر گر قصه ی فردا بودی


تو که آبی تر از آن آبی دریا بودی


آدمک رنگ خودت را به کجا باخته ای؟


کاخ امید خودت را تو کجا ساخته ای؟


آخرین بار که بر مزرعه من باریدم


روی دستان تو من شاپرکی را دیدم


تو چرا خشک شدی، او چرا تنها رفت؟


من که یک سال نبودم چه کسی از ما رفت؟


این سکوتت که مرا کشت صدایی تر کن


این منم آبی باران تو مرا باور کن


باور از خویش ندارم که چنین می بارم


بگذر از این تن فرسوده کز آن بیزارم


نه دگر بارش تو قلب مرا سودی هست


نه برای تب من فرصت بهبودی هست


آنکه پروانه شدن را ز من آموخته بود


دلش انگار به حال دل من سوخته بود


شاپرک رفت ، دلی مرد ، عزا بر پا شد


رفت و انگار دلم مثل خدا تنها شد


آری این بود تمام من و این بیداری


جان باران چه شده از چه پریشان حالی؟


برو که آدمکی منتظر باران است


او که با شاپرک قصه ی ما خندان است


من و این مزرعه هم باز خدایی داریم

 



نوشته شده توسط مریم در چهار شنبه 25 تير 1393




آرامش

بانـــــو !!


مرد نبوده ای تا بدانی سرت بر روی بازوانم؛


امنیت تو نیست...


آرامش من است ..!!



نوشته شده توسط مریم در چهار شنبه 25 تير 1393




اللهم عجل لولیک الفرج



نوشته شده توسط مریم در جمعه 20 تير 1393




شازده کوچولو

عــــــاقبت یک جـــایـــی ...


یک وقتــــــی ...


به قـــول شازده کوچــــولو:


دلـت اهلــی یک نفــر می شـــود ...



نوشته شده توسط مریم در دو شنبه 16 تير 1393




روسیه

سـرد اسـت

مثــل  روسیـه

دستــانــی کــه

از متحــد ســابقـش

جــدا مــانــده اسـت !!



نوشته شده توسط مریم در دو شنبه 16 تير 1393




رهایت من نخواهم کرد

این شعر بسیار زیبای سهراب سپهری رو خیلی دوست دارم امیدوارم شما هم از خوندنش لذت ببرید...



منم زیبا…

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟…

تو راه بندگی طی کن عزیزا، من خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی، میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم. تویی والاترین مهمان دنیایم؛

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور

آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را؛

این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرابا قطره اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو،جزمن کس دیگر نمیفهمد؛به نجوایی صدایم کن؛بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد

سهراب سپهری



نوشته شده توسط مریم در دو شنبه 16 تير 1393




یاد



نوشته شده توسط مریم در دو شنبه 16 تير 1393




آب گوارا

تو همان آب گوارا به وقت سحـــــــــری؛


نچشیدم لبی از تــو ... اذان را گفتند ...!!!



نوشته شده توسط مریم در دو شنبه 16 تير 1393




شبیه تو

افکار عاشقانه ام را جمع که میکنم؛



دسته گلی می شود شبیه تـــو

 

برای تـــــــو …



نوشته شده توسط مریم در شنبه 7 تير 1393




چشم های تو

تاثیر چشم های تو بیش از حد است ، نیست؟



این قدرها زیاده روی هم بد است، نیست؟



با پلک های زلزله خیزت قبول کن



از بین رفتن همه صد در صد است، نیست؟



هر کس که کوله بار دلش غیر یاد توست


در امتحان خانه به دوشی رد است،نیست؟



زیبا شدن که حاصل بهبود نسل هاست



در خانواده تو جد اندر جد است، نیست؟



من با تو زوج می شوم و فرد می شوم



یک جمع دوستانه خودش مفرد است ، نیست؟



شاعر: سید مهدی موسوی



نوشته شده توسط مریم در شنبه 7 تير 1393




اللهم عجل لولیک الفرج



نوشته شده توسط مریم در جمعه 6 تير 1393




تــــو

تمام شعرهای جهان شبیه تو هستند؛


تو اما پشت استعاره ای ایستاده ای


که به ذهن هیچ شاعری نخواهد رسید..!!



نوشته شده توسط مریم در سه شنبه 3 تير 1393




چشمانت...

عاشق شدن

 

کاری نـــدارد؛

 

کافی است کسی؛

 

چشمـــانت را ببیند؛

 

آنـــــگاه

 

از عشق  آبستن می شود...

 

شاعر: ناهید میرعارفی



نوشته شده توسط مریم در سه شنبه 3 تير 1393




ساز عشق...

همه عاشقت میشوند؛


اگــــــر


ســـــازت ، عشـــق بنوازد !!



نوشته شده توسط مریم در سه شنبه 3 تير 1393





Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by mmaryam This Template By

سه واحد حرف...

منوی اصلی

و رسالت من این خواهد بود که دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت عبور دهم و در شبی بارانی با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم... به وبلاگ من خوش اومدید...

دسته بندی
لینک دوستان
آرشیو مطالب
<-ArchiveTitle->
آخرین مطالب
آخرین محصولات
نویسندگان
لینک های روزانه
برچسب ها
دیگر موارد
امکانات جانبی
<-ShortDescription-> <-ProductPrice-> تومان

<-ProductPage->

<-PostTitle->
ن : <-PostAuthor-> ت : <-PostDate-> ز : <-PostTime-> | +

<-PostContent->

:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->،

:: برچسب‌ها: <-TagName->,
ادامه ی مطلب
.:: ::.


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به سه واحد حرف... مي باشد.