من آن گنجشک بیمارم
و می دانی
از اعجاز نگاه تو
امید عافیت دارم
دلم را با امید و شور و سرمستی
به طوق رحمتت بستم
همینجا در کنار سفره گستردهات هستم
مرا همسفره با شأن پرستو کن
ولی اصلیترین حرف دلم این است
ک این گنجشک زخمی را
خداوندا پرستو کن . . .
به کوچیدن نیاز مبرمی دارم
من از پرواز در اوج تو درک مبهمی دارم
خداونــدا . . .
مرا دریـــاب . . . !!!
نظرات شما عزیزان:
ehsan
ساعت23:52---25 ارديبهشت 1393
عالی بود مرسی راستی اپم بیا
پاسخ: ممنون حتما میام
ابوالفضل
ساعت8:39---25 ارديبهشت 1393
خاطرات خیلی عجیبند ...
گاهی اوقات می خندیم ...
به روزهای که گریه می کردیم ...
گاهی گریه می کنیم ...
به یاد روزهایی که می خندیدیم ...
roshanak
ساعت23:24---24 ارديبهشت 1393
حكمت
ساعت22:13---24 ارديبهشت 1393
عاليه
پاسخ: ممنونم از شما