من خدایی دارم، که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها !
مهربان، خوب، قشنگ ...
چهره اش نورانیست
گاه گاهی سخنی می گوید،
با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد !
او مرا می خواند،
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم ...
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است
او خدایست که همواره مرا می خواهد
او مرا می خواند
او همه درد مرا می داند
نظرات شما عزیزان:
خسرو 
ساعت6:29---18 شهريور 1392
دل کوچولو دل دیوونه
دیگه نرو از خونه
پشیمون میشی پریشون میشی نمیدونی دیوونه
بیرون از خونه دلا همه سنگ
هر چی میبینی رنگ و نیرنگ
تو مثل یه پر میبردت باد
حتی یادت هم میبرند از یاد
دل کوچولو دل دیوونه
دیگه نرو از خونه
پشیمون میشی پریشون میشی نمیدونی دیوونه
sohaili 
ساعت20:03---15 شهريور 1392
نمی دونم کی هستی . اما هرکه هستی معلومه سرشار از احساسی. خدا کنه زندگی با احساساتت بازی نکنه که زود زمینگیر میشی
کاتالیزگر امید 
ساعت14:33---13 شهريور 1392
دلتنگی را معنا کردم.. به خدا رسیدم.. خدایا!دلتنگتم...