درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش..!!
درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش..!!


آرشيو مطالب

ارديبهشت 1394

فروردين 1394

دی 1393

آبان 1393

مهر 1393

شهريور 1393

مرداد 1393

تير 1393

خرداد 1393

ارديبهشت 1393

فروردين 1393

اسفند 1392

بهمن 1392

دی 1392

آذر 1392

آبان 1392

مهر 1392

شهريور 1392

مرداد 1392

تير 1392

خرداد 1392

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

لینک دوستان

قالب وبلاگ

مرتضی پاشایی

تنهــــام مثل تـــــو

دختر کوچولو

گروه ساختمانی کلبه

بغض

هنر پشت صحنه هفتم

گوناگون 20

عاشقانه با خدا

فرشته نجات

**عاشقانه هاي من از خدا مي گويند**

شــــــــــــــــــــینیلی

✿ پـنجـــــره ای رو بـــه خــــــدا ✿

یک لحظه مکث

یادداشت های من

حرف دل

تنهایی مطلق

♠xoxo♠

نوای تنهایی

فروشگاه خرید شارژ ایرانسل همراه اول تالیا رایتل

دوستانه

مجنون حسین

دلشوره

کاتالیزگر امید

کلبه مجازی مهدی

آخرین منجی... آخرین یار

پاسخ به تمام شبهات

من فراتر از اینم

نگاهی نو

وبلاگ آرمان

قالب بلاگفا


نويسندگان
مریم


درباره وبلاگ



و رسالت من این خواهد بود که دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت عبور دهم و در شبی بارانی با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم... به وبلاگ من خوش اومدید...

پیوند های روزانه

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

آدمها...

چشم به راهتم...

زبان بوسه

وطنم...

سال نو

فصل تو؛

تـــــو

هوای تو...

بعضی آدمها...

دوست...

هـــــا...

بیابان زیباست...

دوستت داشته ام...

رفتن بهانه نمی خواهد...

عشق؛

خود زندگی...

قانون نسبیت...

دستت را به من بده؛

هو رب العرش العظیم...

روند و آیند...

من عاشق تو هستم؛

دو نیم...

دلتنگی؛

آرزویم؛

پاییز؛

یار؛

به نام خدا؛

دلتنگی...

خستگی؛

تـــولد؛

نیست...

جز تــــو؛

بخنــــد

رویــــآ

غم انگیزترین حالت تهران...

قوانین بین الملل

یک ساعت زودتر؛

زیباترین تصویر دنیا؛

زیباست؛

گیسو بافتن...

پایــــیــــز؛

باران پاییزی

عدل...

من به من خندیدم...

بگن آره...

حلقه مهر

حیله...

جنگ و صلح

پاییز

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin


درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش..!!

پياده از کنارت گذشتم، گفتي: "قيمتت چنده خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم، گفتي: "برو پشت ماشين لباسشويي بنشين!"

در صف نان، نوبتم را گرفتي چون صدايت بلندتر بود!

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتي چون قدت بلندتر بود!

زيرباران منتظر تاکسي بودم، مرا هل دادي و خودت سوار شدي!

در تاکسي خودت را به خواب زدي تا سر هر پيچ وزنت را بيندازي روي من!

در اتوبوس خودت را به خواب زدي تا مجبور نشوي جايت را به من تعارف کني!

در سينما نيکي کريمي موقع زايمان فرياد کشيد و تو پشت سر من بلندگفتي: "زهر مار!"

در خيابان دعوايت شد و تمام ناسزاهايت فحش خواهر و مادر بود!

در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهايم را دراز کنم!

نتوانستم به استاديوم بيايم، چون تو شعارهاي آب نکشيده ميدادي!

من بايد پوشيده باشم تا تو دينت را حفظ کني!

مرا ارشاد مي کنند تا تو ارشاد شوي!

تو ازدواج نکردي و به من گفتي زن گرفتن حماقت است!

من ازدواج نکردم و به من گفتي ترشيده ام!

عاشق که شدي مرا به زنجير انحصارطلبي کشيدي!

عاشق که شدم گفتي مادرت بايد مرا بپسندد!

من بايد لباس هايت را بشويم و اطو بزنم تا به تو بگويند خوش تيپ!

من بايد غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگويند آقاي دکتر!

وقتي گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتي بچه مال مادر است!

وقتي خواستي طلاقم بدهي، گفتي بچه مال پدر است!

نه ديگر من به حقوق خود واقفم، و براي گرفتن برابري در مقابل تو تا به انتها استوار و مستحکم ايستاده ام زيرا به هويت خود رسيده ام، به هيچ وجهي از حق خود نخواهم گذشت.

من با تو برابرم، مرد

احتياجي ندارم که تو در اتوبوس بايستي تا من بنشينم

احتياجي ندارم که تو نان آور باشي

احتياجي ندارم که تو حامي باشي

خودم آنقدر هستم که حامي خود و نان آورخود باشم

با تو شادم آري، اما بدون تو هم شادم!

من اندک اندک مي آموزم که براي خوشبخت بودن نيازمند مردي که مرا دوست بدارد نيستم

من اندک اندک عزت نفس پايمال شده خود را باز پس مي گيرم

به من بگو ترشيده، هرچه مي خواهي بگو. اما افتخار همبستري و همگامي با مرا نخواهي يافت تا زماني که به اندازه کافي فهميده و باشعور نباشي!

گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هايم منتظر مردي بودند که آنها را بپسندد و در غير اينصورت ترشيده مي شدند و در خانه پدر مايه سرافکندگي بودند

امروز تو براي هم گامي با من (و نه تصاحب من - که من تصاحب شدني نيستم) بايد لياقت و شرافت و فروتني خود را به اثبات برساني

حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد

خودم را نه به قيمت هزار سکه و يک جلد کلام الله که به هيچ قيمتي به تو نخواهم فروخت

روزگاري مي رسد که مي فهمي براي همگامي با من بايد لايق باشي - و نيز خواهي فهميد همگام شدن با من به معناي تصاحب من يا تضمين ماندن من نخواهد بود

هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردي بي درنگ مرا از دست خواهي داد

ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد ..

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







نوشته شده توسط مریم در سه شنبه 3 ارديبهشت 1392





Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by mmaryam This Template By

سه واحد حرف...

منوی اصلی

و رسالت من این خواهد بود که دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت عبور دهم و در شبی بارانی با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم... به وبلاگ من خوش اومدید...

دسته بندی
لینک دوستان
آرشیو مطالب
<-ArchiveTitle->
آخرین مطالب
آخرین محصولات
نویسندگان
لینک های روزانه
برچسب ها
دیگر موارد
امکانات جانبی
<-PostTitle->
ن : <-PostAuthor-> ت : <-PostDate-> ز : <-PostTime-> | +

<-PostContent->

:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->،

:: برچسب‌ها: <-TagName->,
ادامه ی مطلب
.:: ::.


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به سه واحد حرف... مي باشد.